بررسی تله محرومیت هیجانی و تاثیر آن در استارتاپها
لطفا قبل از مطالعه و یا گوش دادن به این اپیزود اپیزودهای قبلی را به دقت گوش دهید.
ساختار روانی ما همانند بعد جسمانی نیازمند تغدیه مناسب است تا بتواند در روند زندگی و در رویارویی با چالشهای مختلف، توان مقابله و حل آنها را داشته باشد.
مغز انسان، به عنوان کامپیوتری که در ابتدای شکلی گیری ساختار خود، در حال دریافت و تحلیل اطلاعات است، در تمام دوران زندگی در تلاش است تا تجارب اولیه را باز آفرینی کند.
ذهن که در همکاری با مغز وظیفه معنا دهی به تجربیات زیست شده را دارد، متناسب باآسیب های تجربه شده دوران کودکی اقدام به معنادهی و شخصیت پردازی تجربیات زیستی نوزاد میکند.
از آنجایی که کودک توان تحلیل دقیق رویدادها را ندارد و تمام معنا دهی ذهن او نسبت به رویدادهای زندگی
صرفا به حفظ امنیت و بقا، دریافت توجه و دوست داشته شدن معطوف میشود لذا نقص و یا کمبود در تامین این نیازهای روانی پایه میتواند منجر به ایجاد طرحوارهایی شود که متناسب با ویژگیهای شخصیتی، خلق و خو و نیز فرهنگی که فرد در آن پرورش پیدا میکند از یکی از مکانیزمهای سه گانه تسلیم، فرار و نبرد در جهت مقابله با آنها استفاده کند.
هریک از این مکانیزمها، هرچند موقتا به فرد کمک می کند تا از فشار عصبی ناشی از بحرانها و هیجانات مختلف و ناخوشانید زندگی جان سالم به در ببرد اما در دراز مدت قطعاً باعث تشویش، سردرگمی و نیز اختلال در سلامت روان، ارتباطات میان فردی و حتی سلامت جسمی می شود.
از شایعترین و مهمترین این طرحوارهها، طرحواره محرومیت هیجانی Emotional Deprivation هست که همانطور که پیشتر اشاره شد با در نظر گرفتن تعریف خلق و خو (موضوع اپیزود ۴) میتواند برانگیزاننده واکنشهای متفاوتی در میان افراد باشد.
کارآفرینانی که با این چالش دست و پنجه نرم میکنند و این تله روانی به صورت ویژه و تاثیرگذاری بر روان آنها مسلط شده قطعا در فضای پر استرس استارتاپی تجربیات ناخوشایندی خواهند داشت.
از جمله آنها میتوان به این موضوع اشاره کرد که فرد مبتلا به این طرحواره ممکن است احساس کند که به لحاظ ارتباطی جدی گرفته نمیشود و برای بیان صحبتهای خود نیازمند تلاش مضاعف است و یا ممکن است احساس کند که برای جلب توجه دیگران نیازمند است تا سرویس اضافی ارائه دهد تا بلکه شاید مورد توجه و دوست داشته شدن قرار بگیرد.
در بعضی موارد فرد برای تامین کمبود محبت و دریافت احساس تعلق داشتن احتمال دارد که گرایشات جنسی قوی را در شرایط کاری به یکی از همکاران خود داشته باشد که این موضوع یکی از چالشهای بسیار جدی در فضای کارآفرینی است که عموما به فروپاشی فضای سالم و البته صمیمی استارتاپها می انجامد. نمونههایی از این دست بسیارند.
ریشه این تله روانی از آنجایی میآید که در دوران کودکی شخص مادر و ارتباط میان مادر و فرزند از سلامت نسبی برخوردار نبوده و عدم دسترسی باثبات کودک به مادر خود باعث شده احساس نا امنی، احساس دوست داشتنی نبودن و یا خواستنی نبودن در فرد شکل بگیرد که طبیعتا هریک از این چالشهای زیست شده در کودکی میتواند دلیلی بر عزت نفس کم و شکل گیری تله محرومیت هیجانی باشد.
در این اپیزود و به همراه دکتر علی میرآقایی به صورت مشخص به بررسی شکل گیری و تاثیر این طرحواره از کودکی تا بزرگسالی پرداختهایم و نیز تاثیر این تله روانی بر روابط نزدیک و کاری افراد مبتلا.
از آنجایی که این تله یکی از طرحوارههای اصلی و بسیار آسیب زننده به افراد است لذا از کارآفرینان و سرمایهگذاران همیشه خواسته میشود تا با دریافت کوچکترین نشانهای از مجموعه نشانههای مرتب با این طرحواره به روانشناس مراجعه نمایند، چرا که به دلیل پیچیدگی این طرحواره استفاده از متدهای مختلف و البته غیر اصولی درمانی توسط اشخاص غیر حرفهای میتواند به افسردگیهای بسیار عمیق، پرخاشگریهای شدیدا خطرآفرین و یا انزاوی فرد منجر شود.
با در نظر گرفتن مقدمهای که ارائه شد از شما درخواست میشود تا شنونده این اپیزود باشید و ما را به دیگران معرفی کرده و نیز با استفاده از بخش انتهایی این صفحه دیدگاه خود را با ما به اشتراک بگذارید.